Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-29@14:22:14 GMT

فلسفه بی‌تربیتی

تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۵۳۵۸۰

فلسفه بی‌تربیتی

  پدر و مادر بودن!
براساس لغت‌نامه مریام وبستر،واژه «تربیت فرزند»(parenting) تاسال۱۹۵۸در آمریکا کلا وجود نداشته و در دهه۱۹۷۰ باب شده است. این گوشه‌ای از مقاله بیانیه‌ای علیه تربیت فرزند است که سایت ترجمان آن را منتشر کرده و در ادامه آمده است:«گاهی منظور افراد از اصطلاح «تربیت فرزند» کاری است که والدین انجام می‌‌دهند‌ اما اکثر اوقات، به‌خصوص امروزه، تربیت فرزند معنای کاری را یافته است که والدین باید انجام دهند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«تربیت فرزند»، فعلی هدف‌‌محور است‌؛ عملی را توصیف می‌‌کند، نوعی کار. هدف این است که کودک‌تان را به بزرگسال بهتر یا شادتر یا موفق‌‌تری تبدیل کنید، بهتر از چیزی که ممکن بود در حالت‌‌های دیگر بشود یا‌(این را به‌زمزمه بخوانید) بهتر از بچه همسایه. «تربیت» درست باعث خلق بچه درست می‌شود که او هم به بزرگ‌سالی درست تبدیل می‌‌شود. این تفکر که والدین می‌‌توانند تکنیک‌‌های خاصی را یاد بگیرند که بچه‌‌های‌شان را بهتر بار‌می‌آورد، بسیار در میان طبقه متوسط آمریکا شایع است؛ چنان شایع که شاید بدیهی به‌‌نظر برسد اما این تصویر، توصیفی است به‌طور بنیادی نادرست.»این هم یک جور بررسی موضوع تربیت است گرچه که بین خاطرات پدربزرگ، مادربزرگ‌ها و مادر و پدرها این تربیت شدن دسته‌جمعی با فامیل و خواهر و برادرها همیشه پررنگ‍تر از متدهای تربیتی والدین است و جواب بهتری پس داده است. در این مقاله هم می‌گوید در گذشته همه چیز در زمان خودش و به آسانی اتفاق می‌افتاد؛ درس خواندن و ازدواج کردن همه زمان مشخص خود را داشت اما در حال حاضر والدین به همان صورت که برای درس خواندن و انتخاب شغل حساسیت برای رسیدن به نتیجه‌ای خاص به خرج می‌دهند برای تربیت هم مته به خشخاش می‌زنند. در کار، تخصص موجب موفقیت می‌‌شود. در تربیت فرزند هم این گمان می‌رود که مجموعه‌ای از تکنیک‌‌های مشخص، یعنی نوعی تخصص وجود دارد که والدین می‌‌توانند یاد بگیرند و به‌کمک آنها به هدف‌شان، یعنی شکل‌‌دهی زندگی فرزندانِ خود برسند. به همین صورت، صنعتی عظیم به‌ ‌وجود آمده است که نوید آموزش دقیق آن تخصص را می‌‌دهد. حدود ۶۰ ‌هزار کتاب در بخش تربیت فرزند در سایت آمازون وجود دارد که اکثر آنها واژه «چگونه» را در عنوان خود دارند. به گفته نویسنده این مقاله این اتفاق در آمریکا معمولا توسط والدین طبقه وسط می‌افتد. این حرف الزام حضور والدین برای تربیت را نفی نمی‌کند اما می‌گوید باید این اتفاق جور دیگری باشد. شاید عجیب باشد اما در این مقاله اشاره‌ای به ضرب‌المثل سرد و گرم دیدن و سازگاری با محیط می‌کند و انگار حرف‌های قدیمی پدر و مادرهای‌مان را تحویل‌مان می‌دهد. خب اگر «تربیت بچه» الگوی نادرست است، پس الگوی درست چیست؟ خوب است به یاد آوریم که تربیت درواقع نه فعل است و نه نوعی کار؛ چیزی که باید از آن حرف بزنیم «پدر/مادربودن» است، یعنی مراقبت از فرزند. پدر/مادربودن بخشی از رابطه‌ای عمیق و منحصرا انسانی است؛ یعنی داشتن نوعی خاص از عشق، نه انجام کاری خاص. 

خانه امن دوم!
«کلاس‌های درس امروزی، بسیار به‌دور از محیط‌هایی برای پرسشگری آزاد، شبیه به پادگان‌های تمرین نظامی هستند که در آنها شاگردان به دنبال فراهم کردن جواب‌های بی‌نقص به پرسش‌های امتحانی هستند.» این هم برگرفته از یکی دیگر از مقاله‌های سایت ترجمان است. انگار این درد صرفا آموزشی بودن مدارس چیزی نیست که گریبانگیر کشور ما شده باشد. انگار همه جا آسمان تعلیم و تربیت و پرورش یک رنگ است. ولی جای خالی این مسأله در نظام آموزش‌وپرورش ما با وجود استاد شهید مطهری، صفائی حائری و امثالهم یک آبروریزی بزرگ است.ازهمان اول مهر، اولین سالی که پا در مدرسه می‌گذاریم یادمان می‌دهند که اینجا خانه دوم ماست. ما هم در همان کودکی و خامی با خودمان فکر می‌کنیم که پس حتما این معلم‌ها هم پدر و مادرهای دوم ما هستند و بقیه هم‌کلاسی‌ها مثل خواهر یا برداران‌مان و خلاصه آن‌قدر مسأله برای‌مان جدی می‌شود که ناخودآگاه از همین خانه و خانواده ثانوی خیلی چیزهای بیشتری یاد می‌گیریم و اثرپذیری بیشتری هم داریم. حالا قصه کجا خطرناک می‌شود؟ این‌که هر کدام از ما که در این بستر جدید تربیتی کنار هم قرار داریم، وقتی به خانه بر‌می‌گردیم با فضایی متفاوت روبه‌رو می‌شویم. فضایی که گاهی کاملا با آنچه در مدرسه یادگرفته‌ایم در تضاد است. از طرفی خانواده هم مسئول اصلی تربیت را جایی می‌داند که فرزندش از صبح تا بعد از ظهر را در آنجا می‌گذراند و احتمالا هزینه‌های زیادی هم برایش تراشیده است. حال آنکه بارها درباره این‌که آموزش‌وپرورش اگر خیلی به آن رحم کنیم، فقط بال آموزش را دارد و همیشه در ایجاد بسترهای پرورشی لنگ زده است. 

بالادست
لابد با خودتان می‌گویید باشد، خیلی از این مجموعه‌ها و نهادها و سازمان‌ها نقش مهم دارند در این‌که افراد جامعه چطور با فرهنگ به‌عنوان مهم‌ترین رکن تربیت آشنا شوند‌؛ حالا این وسط اگر هرکسی‌ساز خودش را زد چه؟!حرف درستی است ولی خب چند نهاد بالادستی داریم که وظیفه سیاستگذاری‌های کلان را بر‌عهده دارند تا کسی نتواند سلیقه‌ای عمل کند. یکی از این مجموعه‌های مهم شورای عالی انقلاب فرهنگی است. در مورد اهمیت این نهاد، مقام معظم رهبری می‌گویند: «در مدیریت راهبردی فرهنگی به غیراز این مجموعه، هیچ مرکزی در کشور نیست.»
خب این جمله یک اثر وضعی دارد. این‌که یقه‌گیر ما نوجوانه‌ای‌ها تکلیفش روشن می‌شود که برود ببیند واقعا این مجموعه نقشش را درست بازی کرده است یا نه. این شد که رفتیم ببینیم با وجود تلاش‌های این چند ساله شورای عالی انقلاب فرهنگی، کجای کار می‌لنگد و رسیدیم به این مشکلات:
۱. سیاست‌گذاری‌های متنوع فرهنگی که برخی از آنها نه فقط در تعامل با یکدیگر نیست بلکه موجب نفی همدیگر می‌شود. 
۲. فقدان‌ساز و کار لازم برای انسجام بخشی بیشتر، بین دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی کشور. 
۳. مشخص نبودن حریم و حوزه عمل دستگاه‌های فرهنگی هنگام تدوین برخی سیاست‌ها و مصوبات. 
۴. فقدان ضمانت‌های اجرایی و قانونی به منظور اجرای دقیق و بهنگام مصوبات در دستگاه‌های مربوط. 
۵. فقدان ابزار کافی و لازم به منظور نظارت بر حسن اجرای مصوبات. 
۶. عدم پاسخگویی دستگاه‌ها و نهادهایی که به‌نوعی مجری مصوبات شورا بوده که تأخیر در انجام مصوبات را به دنبال دارد. 

دست در دست هم دهیم به مهر
یعنی توی یک خانواده را هم به‌عنوان یک جامعه کوچک حساب کنی، پدر و مادر و خواهر و برادربزرگ‌تر و حتی پدربزرگ و مادربزرگ در امر تربیت نقش مؤثر دارند، چه برسد به جامعه بزرگ‌تری مثل کشور. لااقل در کشور ما ساختارهایی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت آموزش و پرورش، سازمان صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، پژوهشکده‌ها، حوزه‌های علمیه و صدها نهاد اجرایی، پژوهشی، فرهنگی اعم از دولتی و غیردولتی، که اجزای نظام فرهنگی کشور را تشکیل می‌دهند، همه وهمه درمسأله تربیت مؤثرند. قبل از این‌که دو تا جوالدوز دیگر بزنیم به برخی از همین مقصران همیشگی، یک سوزن هم بزنم به خودمان، یعنی صدا و سیما. مثال بارز تربیت نامحسوس که وقتی اتفاق می‌افتد حکم آن سنگی را دارد که ته چاه افتاده و هزار نفر هم نمی‌توانند از چاه درش بیاورند‌؛ اصرار بیش از حد تلویزیون روی پخش سریال‌های کره‌ای بود. وقتی دقت کنیم بسیاری از افراد به‌ویژه نوجوان‌هایی که گرایش عجیب و غریب به موسیقی‌های کره‌ای پیدا کرده‌اند سؤال می‌کنیم‌، متوجه می‌شویم که علاقه آنها ریشه در دنبال کردن همین فیلم‌ها و سریال‌ها در تلویزیون خودمان دارد. حالا هی خانواده و مدرسه و بقیه بدوند دنبال پیدا کردن راه‌حل برای این‌که بچه‌های غرق شده‌شان در این موج کره‌ای را نجات دهند؛ مگر می‌شود؟!

از کوزه همان برون طراود که در توست
کانت که از فلاسفه بزرگ غرب است یک سؤال مهم درباره چگونگی تربیت نوع بشر و تبدیل او به انسان متعالی می‌پرسد: «با توجه به این‌که همه ما معتقدیم بشر یک روزی غار‌نشین بوده و از چیزی به نام تمدن فاصله زیادی داشته است، وقتی تصمیم گرفت کنار رودخانه‌ها ساکن شود و کم کم زندگی روستایی و شهری را آغاز کند، طبیعتا این نوع از زندگی متمدنانه را باید یک عده از میان خود آنها به خودشان یاد می‌داده است. به عبارت ساده، گروهی از غارنشین‌ها مسئولیت تربیت بقیه غارنشین‌ها را به عهده داشتند؛ چیزی که خودشان فاقد آن بودند. چطور این اتفاق ممکن است بدون عیب باشد؟!»
من این سؤال را می‌آورم در یک نقطه دیگر مطرح می‌کنم. این‌که تربیتی که لااقل ما در سال‌های پس از انقلاب مطرح می‌کنیم‌، توسط کسانی تئوریزه شده است که خودشان تربیت شده این نظام نبوده‌اند و این عجیب نیست؟!البته در هر دو مورد یک نقطه مغفول مانده است و آن هم مسأله وحی و تربیت قدسی است.چون لااقل ۱۲۴هزار پیامبر وسپس ائمه بار مهمی را در این متمدن شدن به دوش کشیده‌اند. ولی جای سؤال همچنان باقی است که آیا واقعا ما داریم نظام آموزشی و تربیتی مدارس‌مان را ناظر به همان قواعد دینی پیش می‌بریم؟ یعنی اگر امروز حضرت امیرعلیه السلام هم زنده بودند، فرزندان‌شان را با خیال راحت می‌فرستادند مدارس امروزی جامعه دینی ما؟!

شنا برخلاف جهت آب
حتما عادت کرده‌‌اید که وقتی می‌رویم سراغ مقصران اصلی یک موضوع، بعد یک سری هم می‌زنیم به عملکرد خود نوجوان‌ها. در این مورد بی‌تربیتی مزمن که کاملا مثل یک بیماری واگیردار درحال گسترش است‌؛ نقش خود نوجوان را هم نباید بی‌خیال شویم. از ویژگی‌های دوران نوجوانی و به‌خصوص نسل جدید‌، علاقه شدید به شنا کردن برخلاف جهت آب است. یعنی چه برای دیده شدن، چه بر‌ای نشان دادن استقلال فکری‌، چه برای این‌که بگویند بزرگ شده‌اند و امثال آن‌، دست به کارهایی می‌زنند که حتی خودشان هم می‌دانند کار خوبی نیست. ولی چون با آنچه اغلب مردم می‌گویند فرق دارد و به‌خصوص با قواعد عرفی و بعضا دینی هم در تضاد است، دل‌شان می‌خواهد انجام‌شان دهند. مثلا چرا یک خواننده رپ بد دهن باید محبوب برخی از نوجوانان شود؟ چرا موسیقی‌ها و فیلم‌ها و خیلی محصولات غیر ایرانی بیشتر جذب‌شان می‌کند؟ چرا دخترها، پسرانه رفتار می‌کنند و بالعکس؟ جواب‌های زیادی به این سؤالات وجود دارد ولی یکی از دلایل هم همین است که نوجوان دوست دارد چیزی باشد که بقیه نیستند و جوری رفتار کند که متفاوت بودنش به چشم بیاید. من یکی با خودم می‌گویم به اندازه کافی شر بودن و بد بودن را تجربه کرده‌ایم؛ خوب است برای این‌که کمی خلاف جهت آب شنا کنیم، بشویم بچه مثبت. 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: پرورش مدارس معلم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۵۳۵۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فعالیت ۶۸ دانشجو معلم جهادگر به مدت ۱۷ روز در ارومیه و خوی

مسئول جهادی حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان غربی گفت: جهادگران گروه جهادی دانشگاه فرهنگیان در نوروز ۱۴۰۳ در چهار اردو جهادی که به مدت ۱۷ روز در مناطق حاجی پیرلو ارومیه و تخته پل خوی با مجموع ۶۸ دانشجو معلم جهادگر و ۳۵۰ دانش آموز به نیابت از شهیده فائزه رحیمی به کنشگری پرداخته است.

به گزارش خبرنگار گروه استان‌ها خبرگزاری دانشجو، معصومه راستگو مسئول جهادی حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان غربی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو بیان کرد: گروه جهادی شهیده ابراهیمی آذر با هدف برقراری عدالت آموزشی در بین دانش آموزان و رشد و توانمندسازی و خودسازی درپرتو معنویت و آرمان خواهی دانشجو معلمان در راستای جهاد در تعیلم و تربیت قدم برداشته است.

وی افزود: از زمان شیوع ویروس کرونا این گروه جهادی با فعالیت جهاد تربیتی در مناطق مختلف شهرستان‌های ارومیه و خوی کنشگری خود را به صورت جدی پیش برده است.

راستگو اظهار کرد: مسئله گروه جهادی تعلیم و تربیت بوده و درهمین زمینه علاوه بر فعالیت در عرصه‌های آموزشی و افزایش سطح اطلاعات درسی دانش آموزان در ساحت‌های مختلف تربیتی و فرهنگی اعم از مناسبت‌های ملی و مذهبی به کنشگری پرداخته است.

مسئول جهادی حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان غربی گفت: گروه جهادی با شبکه جهاد تربیتی فعال و با ابتکار رویکرد تحولی و باهدف قرار دادن مسائل مختلف تربیتی - فرهنگی دغدغه‌ی تربیت معلم تراز انقلاب و ارتقای شایسته سالاری معلمی درنظام توسعه پایدار آموزش و پرورش را دارد، اینکه بتوانیم تربیت معلم هم سطح با آرمان‌های انقلاب اسلامی و دغدغه‌مند در زمینه تحول در آموزش و پرورش داشته باشیم.

وی افزود: حضور دانشجو معلمان در اردوهای جهادی و ارائه راهکارهای عملیاتی به عنوان قشر انسان ساز با مهارت های کارآمد فرصتی برای تحول خواهی است، با این بینش که رسالت معلمی و تربیت نسل مومن و انقلابی و خواستار دانش و معرفت جز آوردگاه کلاس و خلق برنامه های جدید تربیتی و علمی میسر نمی‌شود.

راستگو بیان کرد: فعالیت گروه جهادی شهیده ابراهیمی آذر در اردو های جهادی هر سال در دو بازه عید و تابستان پیگیری می‌شود، جهادگران گروه جهادی دانشگاه فرهنگیان در نوروز ۱۴۰۳ در چهار اردو جهادی که به مدت ۱۷ روز طول کشید و در مناطق حاجی پیرلو ارومیه و تخته پل خوی با مجموع شصت و هشت دانشجو معلم جهادگر و سیصد و پنجاه دانش آموز در عرصه‌های آموزشی، هنری، تربیتی و فرهنگی به نیابت از شهیده فائزه رحیمی به کنشگری پرداخته است.

مسئول جهادی حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان غربی گفت: یاد و خاطره ی شهیده فائزه رحیمی بهانه‌ای بود برای ادای دین ما نسبت به زنده نگه داشتن نام این شهیده و شهدای حادثه کرمان، خانم معلم نمونه شهیده فائزه رحیمی عنوانی بود که برای معرفی شهیده گرانقدر انتخاب شد و اما به دلیل مصادف شدن بازه اول اردوجهادی با هفته درختکاری دانش آموزان منطقه حاجی پیرلو ارومیه به نیابت از بیست و شش دانش آموز شهید حادثه کرمان و باهمکاری یکدیگر هدیه به زمین درخت کاشتند.

وی افزود: در بازه دوم فعالیت گروه جهادی باتوجه به همزمان بودن اردوجهادی با ماه مبارک رمضان و شهادت امام علی علیه السلام برنامه‌هایی در راستای تشریح اوصاف امیرالمومنین و نحوه شهادت ایشان برگزار شد.

راستگو یادآور شد: در واپسین روزهای برگزاری اردوجهادی به مسئله اصلی این روزها رسیدیم و باید اتفاق مهمی را رقم می‌زدیم اتفاقی که دغدغه و یکی از مهم ترین مسائل تربیتی این ایام می‌باشد، مسئله فلسطین و درون مایه ایستادگی در آخرین جمعه ماه مبارک مسلمانان زمینه را برای القا و معنابخشی مقاومت فراهم کرد.

وی گفت: مقاومتی که باید درجهت افزایش بصیرت و ائتلاف آنها با دانش آموزان نوارغزه می‌شد، طوفان الاقصی و قصه‌ی چندین سال مبارزه حق علیه باطل برجسته ترین چالش هویتی است که باید با ادبیات ضدصهیونیستی به دانش آموزان منتقل می‌شد.

راستگو ادامه داد: ایجاد این اندیشه بلندمدت و روحیه ظلم ستیزی با انجام فعالیت‌های هنری و روایت و بازی مقاومت و ارائه دلنوشته‌ها و نقاشی‌های کودکانه تصویر زیبایی از این ارتباط موثر و مفید برجای گذاشت.

مسئول جهادی حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان غربی گفت: برنامه کارساز ما در زمینه‌های علمی و آموزشی مسئله پراهمیتی مثل روز سلامتی بود، در این روز برای افزایش آگاهی عمومی دانش آموزان در امر بهداشت و سلامت با جلب توجه آنها از طریق ماجراهای خلاقانه و دست سازه های مرتبط با آموزش های حفظ تندرستی به کنشگری پرداختیم.

وی در پایان بیان کرد: سرآخر ماجرای اردوجهادی نوروز ۱۴۰۳ گروه جهادی شهیده ابراهیمی آذر درکنار کودکان پرمهر و محبت منطقه حاجی پیرلو ارومیه و تخته پل خوی دستاوردی برای ادامه‌ی خدمت بی منت بود.

دیگر خبرها

  • فرافکنی دانشگاه‌ها درباره نقش خود در تعلیم و تربیت اجتماعی/ اثرگذاری اساتید و تشکل‌ها محدود است
  • این صدا برای بچه‌های ایران است/ جزییات یک کنسرت باتربیت!
  • تاثیرات سلوکیان بر خاورمیانه: از تاثیر بر هنر و فلسفه تا مواجهه با شورش یهودیان
  • معلمان آغازگر بزرگترین تحولات فرهنگی و تربیتی در جامعه هستند
  • بانوان طلبه سنگربانان عرصه تربیت هستند
  • کتک‌زدن وحشتناک داور در فوتبال تهران+فیلم
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
  • مهمترین عامل سقط جنین در کشور عوامل فرهنگی است
  • فعالیت ۶۸ دانشجو معلم جهادگر به مدت ۱۷ روز در ارومیه و خوی